معنی گیاه چتری

حل جدول

لغت نامه دهخدا

چتری

چتری. [چ َ] (اِ) نوعی گیاه که از نباتات تیره ٔ چتری است و عموماً دارای گل آذین چتری میباشد. در گل آذین چتری مرکب، هر پایک گل به چتر کوچکی بنام چترک منتهی میگردد. (از گیاه شناسی ثابتی ص 451 و 452).

چتری. [چ َ] (ص نسبی) سلاطین و امرا را گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). چترمان. چترمن. رجوع به چترمان و چترمن شود. || چتری. بشکل چتر. چتری شکل. بشکل نیم دائره. بشکل نیم کره.خیمه ای. دم طاوسی. و در ترکیبات ذیل بکار رود: چادر چتری. زلف چتری. دم چتری. کبوتر چتری. نارون چتری.


علی چتری

علی چتری. [ع َ ی ِ] (اِخ) (امیر...) وی نخست در دربار سلطان سنجر مرتبه ٔ مسخرگی و مزاح گویی داشت و آنگاه سلطان سنجر او را به درجه ٔ امارت و حجابت رسانید ولی در سال 544 هَ. ق. که علاءالدین حسین غوری به انتقام برادر خود سوری، از غور به غزنین رفت و پس از شکست دادن بهرامشاه متوجه خراسان شد، این میرعلی چتری نیز به وی پیوست و با سلطان سنجر از در مخالفت درآمدو در جنگی که در حدود قصبه ٔ او به ولایت هرات بین آنها روی داد، علاءالدین حسین و علی چتری از سلطان سنجر شکست خوردند و علی چتری را به فرمان سنجر در زیر علم به دو نیم کردند. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 510).


گیاه

گیاه. (اِ) گیا. گیاغ. (از برهان) (انجمن آرای ناصری). حشیش و نبات. (فرهنگ شعوری ج 2 ص 314). رستنی کوچک از علف و بوته در مقابل درخت. (فرهنگ نظام). علف سبز و سبزه و نبات و علف خشک. (ناظم الاطباء). رُستنی. روییدنی. نامی. نامیه:
سپاهی بیامد به درگاه شاه
که چندان نبد بر زمین بر گیاه.
فردوسی.
چو کاسموی گیاهان او برهنه ز برگ
چو شاخ رنگ درختان او تهی از بار.
فرخی.
آب حیوان از دو چشمش بدوید و بچکید
تا برست از دل و از دیده ٔ معشوق گیاه.
منوچهری.
باد سخت گیاه ضعیف را بیفکند. (کلیله و دمنه).
بر خود آن را که پادشاهی نیست
بر گیاهیش پادشامشمار.
سنایی.
دید امروز که در جنب تو هستند همه
رنگ حلوای سر کوی و گیاه لب بام.
انوری.
مرثیت های او مگر دل خاک
بر زبان گیاه میگوید.
خاقانی.
فتنه شدن بر گیاه خشک نه مردی است
خاصه به وقتی که تازه گل به برآید.
خاقانی.
پشّه آمد از حدیقه وز گیاه
وز سلیمان نبی شد دادخواه.
مولوی.
تا بریزد بر گیاه رسته ای
تا بشوید روی هر ناشسته ای.
مولوی.
سَرَب یا سَرِب، گیاه. سَدیر؛ گیاه. تَنقُل، گیاه خشک. دِمدِم، گیاه خشک. دِندِم، گیاه کهنه ٔ سیاه. ضَعَه. گیاه شور. عُشب. گیاه تر. عَم، حشیش [گیاه خشک]. عَیشومَه؛ گیاه خشک. غَفر؛ گیاه ریزه. وَدیس، گیاه خشک. وَراق، گیاه. هَشیم، هر گیاه خشک. یَعموم، گیاه دراز. (منتهی الارب).
- مهرگیاه. رجوع به ذیل همین ترکیب شود.

گویش مازندرانی

چتری

نوعی آرایش برای نوعروسان و زنان جوان

گاوی که از پیشانی آن موهای بلند آویزان باشد

فرهنگ فارسی هوشیار

چتری

(صفت) منسب به چتر مانند چتر چرخی، درخت یا بوته ای که شاخه های آن مدور و مانند چتر باشد. یا چتریان. تیره ای از گیاهان که گلهای آنها بشکل چتر در بالای شاخه ها قرار دارد مانند جعفری و هویج.

فرهنگ معین

چتری

منسوب به چتر، مانند چتر، درخت یا بوته ای که شاخه - های آن مدور و مانند چتر باشد، زلف گسترده بر روی پیشانی به شکل نیم دایره. [خوانش: (~.) (ص نسب.)]

فرهنگ عمید

چتری

مانند چتر، به شکل چتر،
ویژگی نوعی آرایش مو که در آن موهای جلو پیشانی را کوتاه می‌کنند و بر پیشانی می‌ریزند،
ویژگی درخت یا بوته‌ای که شاخه‌های آن چرخی و مدور و شبیه چتر باشد،

مترادف و متضاد زبان فارسی

چتری

چترمانند، گرد، دایره‌وار، مدور

تعبیر خواب

گیاه

دیدن گیاه تازه به خواب، دلیل بر دین است و روزی فراخ. اگر بیند در میان گیاه زار مقیم شد، دلیل است در راه دین ثابت بود. اگر بیند بر تن او گیاه رسته بود، دلیل که نعمت بر وی زیاده شود. اگر بیند گیاه از صحرا به خانه برد، دلیل که از سفر مال حاصل نماید. اگر بیند گیاه از خانه بیرون ریخت، دلیل است مال خود به کار خیر صرف نماید. اگر بیند گیاه می خورد، دلیل که بیمار شود. - محمد بن سیرین

دیدن گیاه درخواب، بر پنج وجه است.
اول: دین.
دوم: مال.
سوم: فرزند.
چهارم: ولایت و فرمانروایی.
پنجم: نیکوئی حال (خوبی وضع و حال). - امام جعفر صادق علیه السلام

سخن بزرگان

سری چتری

موفقیت بر روی ستون های شکست شکل می گیرد.

معادل ابجد

گیاه چتری

649

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری